چه بگویم... از شکستن هایم.. یا حماقتهایم....
کدامشان را بنویسم برایت... صفحه کم میاورم اگر بخواهم از حماقت هایم بگویم...
حماقت من باعث دل شکستگیمه.. خیالت تخت تورا مقصر نمیدانم گوشهای دلم خیلی زود باورند حتی اگه پینوکیو هم بگوید دوستم دارد دلم باورش میشود..
خدایا چرا جنس دلم انقد بداست چرا میشکند...
خدایا اصلا دل نمیخواهم دگر چون حالا جای دل در سینه تکه های شکسته اش را دارم...
پای روی احساسم نگذارید زخمیتان میکند تکه های شکسته وجودم..
دلنوشته خودم