دلتنگتم نازنینم ...دلتنگ روزهایی که گذشت و حسرتهایی که بردلم جاگذاشتی... کاش آخرین پاکت سیگارت را از لب طاقچه ی دلم برمیداشتی و باخود میبردی ...حال که آرامش میخواهم نه تو نبستی ونه میتوانم از سیگارهای خشک شده ات بگیرم ...پس کجایی ؟ کاش خونم وجودم از یادت پاک میشد کاش ی کمپ ترک تو برایم بزنند من هنوز معتادتوآم
خدایا توتنهاییام فقط ی صدابود ک آرومم میکرد... من با ترانه اش با صداش زندگی کردم ..خاطره هامو با صداش چیدم ...خدایا اسطوره ی صدای
بی کسی هایمان رانگیر...
پاشایی :ن تنها برای من برای همه کسانی ک مثل من با صدایت زندگی میکنند بمان. و باز هم از دروغ دوس داشتنی برایمان بخوان...
بی نهایت دوستت دارم
نه این دروغ دوس داشتنی نیست حقیقتی تلخ است که تو را با بیماریت رنجور و خسته ببینم...
برای من برای ما بمان...
دست نویس رویا
باز هم ب دنبال تو میگردم مهربانم...
کجایی کجا پنهان شده ای ک نمی یابمت
نه دیگر آمدنت فایده ای ندارد...
کاش کمی زودتر ازاین ها سراغم را میگرفتی...
رویایی مرده ات را در آغوش د یگری ببین و مهر سکوت لبانت را تا بی نهایتها تمدید کن
دلنوشته رویای مرده
و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی میگشت
خدایا فرق بین ما زنها و مردها چیست...
خدایا شاهد باش تنها فرق بین من ومردی ک روزی نام تورا قسم دوستت دارم هایش میگذاشت... فقط در یک ته ریش بود ...درست است شاید تن صدای من
مردانه نباشد اما ب نامردیم میبالم زیرا در عین نامردیم از تو مردترم...
من دل کسی ک گفت دوستت دارم را نشکستم اما تو عاشقانه هایم را نشنیده گرفتی و رفتی ...
بدرود نامردترین مرد قصه های من...
.
.
.
دلنوشته ی خودم
حالم از دوست داشتنهایش بهم میخورد ... از بس خودم را بخاطرش از خوشبختی دور کردم بیزارم...
اینبار دست میکشم از یادش..
رویایش را برای دیگری سفید پوش میکنم...
ب خودم قول میدهم آنقدر خوشبختش کنم تا تمام شهر ب گوشش برسانند...
و چه دیدنیس حال و روزش زمانی ک بفهمد از یادش دست کشیدم... میروم تا تمام دوست
داشتن هایم را ب پایش بریزم چون لایق تمام عاشقانه ها رادارد...
دلنوشته خودم..
تمام من تقدیم تو m
سلام.. ببخشید دیر میام این روزا مریضم گلو درد عجیبی دارم... صدام در نمیاد.. نفسم بند میاد ..
بین خودمون باشه سرما نخوردم اما به همه میگم سرما خوردم خداروشکر علاعمشون شبیه همن و کسی متوجه نمیشه...
بغض بزرگی تو گلوم مونده دلم گرفته از همه... من از اعتماد بدم میاد خیلی زیاد ..
هرکی میگفت رویا خوبه و حرف نداره حالا همون آدما رویا براشون شده زندگی خراب کن ...
آخه مگه من چیکارتون کردم .. نکنه واقعا بدمو نمیدونم... عیب نداره انتقادشون ب جا ...
رویا آدم بدیه خدایا از بودن با همه حراسونم نکنه من باعث دعواشم بین عزیزام
قول میدم دیگه جایی نرم همین پارسی بلاگ برام کافیه..
دوست جونیام بخدا من بد نیستم.. با کامنتاتون تنهام نذارید..عجیب دلگیرم از بعضیا..
بغض نوشته ی خودم..
عشق تو هر دوره زمانی ی معنی ای داره ..
قدیما عشقا معنی علاقه و همدلی داشت ...
اون موقع عشقا بوی صداقت داشت نه خیانت
عشقای قدیمی پاک و واقعی بود ...
اما حالا عشق یعنی عریانی...
ف ا ح ش گ ی و تن ف رو ش ی
بخدا عشقی ک پایه هوس باشه عشق نیست ...
چرا باید تنتو براش عریان کنی...
بخیالت خواسته هاش و نیازاش برآورده میشه و دنبال کسی نمیره...
خودت را ارزان میفروشی برای عشق
اگر دوستت داشته باشد تو را ب آغوش دیگری نمیفروشد ..
بلکه کمی برای ب آغوش کشیدنت صبر میکند
نه این عشق نیست کسی ک دوستت داشته باشد عریانت نمیکند بلکه تن زیبایت را میپوشاند در بال و پر خودش
دلنوشته خودم ..نظر خودم راجع ب عشقه امیدوارم توهین ب شخص خاصی نباشه
یادته همش میگفتی باهمیم حتی تا مردن
آره راس میگفتی جونم بی تو آرزوها مردن
همه اون آرزوهایی ک تو چتر اون نگات بود
میگفتی خانوم خونم دل من چ خوش باوربود
حالاچی کجا نشستی باز باکی عهدی توبستی
عهدی ک پراز دروغه.باز دل کی رو شکستی
طفلی اونی ک بعد من میشینه پای دروغات
نازنینم یاد حرفات خانومت رفت از تو دنیات
دلنوشتهی
خودم...R